پریشان مو

ساخت وبلاگ

هر وقت ازش عکس می‌گرفتم، دلم می‌خواست موهای بلند و سیاه‌اش، روی چشم و صورت‌اش پخش و پریشان بشوند تا جهان نیز همچو من، پریشان شود. گاهی خودم به عمد این کار با موهاش می‌کردم. آن روزها باد موافق من بود و موهاش همیشه آرام و پنهان از دیده بود... چقدر دلم برای تو و برای آن همه زیبایی که تو داشتی، تنگ است...

پیام/آوار

آوار زخم...
ما را در سایت آوار زخم دنبال می کنید

برچسب : پریشان, نویسنده : 0jylann5 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 1:10